متمدّنهای مقیم مرکز
چند وقتی هست که حس میکنم یک موج جدید یا بهتر بگم موجک (موج فسقلی!) در جامعه شکل گرفته با محوریت شناخت تاریخ و تمدّن ملّی و جهانی و حتی رشتهای (تخصصی). کلّیتش واقعا خوبه. راضیم ولی اظهار نظر بعضی ملّت بعد از خوندن ده صفحه کتاب -اصلا ده تا کتاب- رو نمیپسندم. در تک تک نقطههای واژههایشان یک نگاه بالا به پایین وجود دارد که زل زدهاند به آدم و دلیلش را درک نمیکنم هنوز.
فکر کنم باید خودم بیشتر تجربهش کنم تا درکش کنم. تاریخ است بلاخره٫ کم چیزی نیست.
تاریخچه کامپیوتر هم چیز جالبیست٬ از همان واژگان نخستینش مثل User گرفته تا نخستین کاربردهایش در جنگهای جهانی تا لبهی دانش کنونیاش٫ همه و همه مشکوکند. حیف که دیگر پای بازگشت نیست... :دی:پی
*میخواهم اینجا بیشتر بنویسم٫ شاید گاهی اوقات کمی از تاریخچهها رو با دیدگاه خودم نوشتم٫ اصلا شاید سبک نوشتاری کمی نو ابداع کنم تا از سنگینی بار کتابهای تاریخی به دور باشد (البته بیشتر محتواست که سبک را میسازد ولی تلاشم را میکنم٫ شاید زمینهساز حرکتی بزرگ شود این کار)٫ نمیدانم. :عینک خود خفن پنداری
**ملتی که تاریخ خود را نداند محکوم به تکرار آن است.
// تا ثریا میکنیم تکرار بس.