RealHOOD

با یک پارچ شکلات ِ تلخ و یه فنجون آب ِ یخ

RealHOOD

با یک پارچ شکلات ِ تلخ و یه فنجون آب ِ یخ

و تو را باکی نیست (از چه؟!)

شنبه, ۴ آذر ۱۳۹۱، ۰۲:۰۳ ق.ظ

بعضی وقت ها می شود که می مانی بین هزاران راه و منتظر درخششی هستی که نظاره کنی در انتهای یکی از راه و بی راهه ها ولی هیچ نوری نیست٫ هیچ توفیقی برایت ندارد هیچ کدامشان٫ همگی مثل هم اند٫ هم رنگ اند٫ محیط بر طبق آن تعاریفی که از زندگی خوب برای خودت کرده ای کاملا همگن است و هیچ کششی ندارد هیچ سمت اش و هیچ محرکی نیست برای حرکت بیشتر و تکاپو. همه جا به یک اندازه روشن است٫ همه جا می درخشد٫ همه جا نور است. کاملا سفید...

آری کور شده ای. خیلی وقت است کور شده ای. نترس٬ همگی کور شده ایم. حرص هم نخور٫ استرس هم نگیر. درمانی وجود ندارد٫ باید سوخت و ساخت و سعی کرد قبول کرد این کوری را. نه اینکه دهان بگشایی و چون موجودی که به همه مشکلات و سختی های دوستان و جامعه و ملل و اقوام و دیگر کرات(!) و جن و انس(؟!) اشراف کامل دارد شروع کنی به نظریه پردازی و پیش داوری و نصیحت و پند و اندرز و جای دیگری تصمیم گرفتن و ...

تو کور شده ای و هیچ نمی بینی. پس خودت را جای دیگران تصور نکن٬ برای درد های دیگران راه حل یک خطی و برای مشکلات جهانی نظریه های دو سه خطی نده٫ سکوت کن. نه خود را بیشتر سبک کن٫ نه ما را بیشتر سنگین. طاقت هر کس اندازه ای دارد به خدا...

تو کور شده ای و چیزی جز نور نمی بینی و همین نور تو را سخت گمراه کرده٫ چون با نوری دیگر که بشارت اش(!) را به تو داده اند اشتباه اش گرفته ای. کوری لزوما سیاه ای مطلق نیست٫ می تواند سفید باشد چون خورشید٫ سبز باشد چون درخت و قرمز باشد چون خون ولی خب هر چه هست یکنواخت است و تکراری٫ پس هر گاه دیدی که دنیایی داری که همه ی موجوداتش شبیه هم هستند٫ با درد ها و خوشی های مشابه بدان که کور شده ای.

و باز می گویم٫

آری تو کور شده ای... :|

  • ۹۱/۰۹/۰۴
  • 301 Moved Permanently

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی