RealHOOD

با یک پارچ شکلات ِ تلخ و یه فنجون آب ِ یخ

RealHOOD

با یک پارچ شکلات ِ تلخ و یه فنجون آب ِ یخ

در عطش قطره ای از کوثر :|

جمعه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۱، ۰۷:۲۶ ب.ظ
چند سال پیش که کمی کوچک تر بودم درک نمی کردم که دیگران چه گونه در غم وفات بزرگان آنقدر راحت می گریند٫ یعنی در واقع باید کلی تمرکز و تفکر می کردم حول واقعه تا شاید چند قطره اشک از گوشه ی چشمم سرازیر می شد چون می دانستم که آن ها رستگار شدند و به آن هدفی که می خواستند رسیده اند و غصه ای نبود که بخواهم بخورم ... ولی حال می فهمم که مردم بیش از اینکه برای آنان محزون شوند از برای خودشان غصه می خورند و از آن چه که در دلشان هست سیل اشک روان می سازند و آه می کشند و نعره می زنند و سر به بیابان می کشند...
وقتی کم کم غرقه در دریای وهم موجود در دنیات می شوی و فکر می کنی آره٫ انگار خبریه٫ خودتو می گیری٫ حس می کنی کم کم اون حیایی که یه زمانی به واسطه ی اون با خودت کلی حال می کردی و واسه خودت پپسی باز می کردی داره کم رنگ می شه و شرمی که از صاحبت(!) داشتی داره کم کم محو می شه و جاش داره غرور و تکبر و کلی چیز دیگه می یاد٫‌ اونجاست که یه لحظه می شینی با خودت دو دوتا چهار تا می کنی٫ چند دقیقه سکوت می کنی بعد یه دفعه بغضت می ترکه و ...
×بعد می گن طرف چقدر اخلاص داره٫ چه قد خالصانه در این شب های عزیز داره اشک می ریزه و با خشوع(!) با صاحابش راز و نیاز می کنه و ...

وقتی یک مدت بدون تفکر و طبق عادت زندگی کنی کم کم شک می کنی٫ به شکلات تلخی هم که روزانه می خوری شک می کنی و با خودت می گویی: نکند خوردن این هم گناه دارد؟! ولی تا می آیی که واقعا شک کنی و با تفکر به شک کردنت پیش می روی و می آیی که آن شک ها را برای خودت اثبات کنی٫ می بینی که واقعا نمی توانی شک کنی٫ وقتی انسانیتی که در بعضی از لذت ها هست را در کنار بقیه ی لذت ها می گذاری و شروع می کنی به مقایسه می بینی که واقعا با چه پیش زمینه ی فکری در یک بازه زمانی به این نتیجه رسیدی که لذت و گناه را در یک جهت می دیدی و نمی توانی خودت را درک کنی... :|
و فقط می توانی دلیل بیاوری که سعی کردی خودت را درک کنی...
وقتی خشنودی از خویش را در خوشحالی و خوشحالی را در شادی و بهترین شادی را در سطح پایین ترین آن ببینی می شود به گونه ای توجیه اش کرد ولی خب باز توجیه اش خیلی به دلم نچسبید.
*خط صاف + دونقطه سکوت + متفکر دو نقطه درد + غم عالم در : باشد + :اس ... هم خشنودی و رضایت خاص خودش را دارد٫ همین که دغدغه(؟) ای وجود داشته باشد کافی است برای فکر کردن به کمال٫
و حرکت به سمت اش...

**در هوس بال و پرش بی پر و پر کنده شدم...
  • ۹۱/۰۵/۲۰
  • 301 Moved Permanently

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی