RealHOOD

با یک پارچ شکلات ِ تلخ و یه فنجون آب ِ یخ

RealHOOD

با یک پارچ شکلات ِ تلخ و یه فنجون آب ِ یخ

رضا و نویسندگی به سبک غیرمنتظره (فقط یک دقیقه)

پنجشنبه, ۱ فروردين ۱۳۹۲، ۰۲:۰۹ ب.ظ

سلام دوستان.

در ابتدا سال نو همگی مبارک. :)

چند وقته می خوام یه کار باحال کنم ولی فکر کنم تنهایی نمی شه٫ چون سخته!‌ :دی

دوست دارم یه کتاب داستانی چیزی بنویسم که یه جورایی خاص باشه٫ یه داستان باشه ولی توش به صورت خاصی چندتا داستان که هیچ ربطی به هم ندارند و حتی محیط فیزیکی شون با هم فرق داره به صورت کاملا منطقی به هم مربوط بشند و با هم به صورت مسخره ولی کاملا طبیعی پیش برند.

فقط اینجا یه مشکلی هست٫ موضوعاتی که واسه داستان ها هستند خیلی جدا جدا نیستند. اگه می شه سی ثانیه وقت بگذارید و توی یه کامنت چیزی که در لحظه به عنوان یه موضوع می شه باشه رو بنویسید. مثلا فلانی که دوست داشت فلان کار رو کنه ولی فلان طور شد٫‌ یا فلانی که فلان قدرت ماورایی رو داشت و فلان کارها رو می تونست بکنه٫ یا فلان شخص که فلان عادت های غیر معمول رو داشت و فلانی ها که فلان سبک زندگی رو داشتند و اصلا فلان موجود که انسان نیست و از فلان سیاره یا فلان جای زیر زمین اومده بیرون و فلان ویژگی رو داره یا هر فلان چیز دیگری. :دی

دست گلتون هم درد نکنه٫ انشالله بتونم جبران کنیم (مثلا اگه چیز خوبی از کار در اومد با اجازه ی خودتون اسمتون رو بزنیم صفحه اولش٫ تو دانشگاه بستنی مهمون کنم٫ ببریم بیرون بچرخونم یا هر چیز دیگه ای.:سوت+پی+دی:)

  • ۹۲/۰۱/۰۱
  • 301 Moved Permanently

نظرات  (۸)

سلام....

وبلاگتون خیلی خوب بود!!!!! :د

خصوصاً درک اعتیاد! :>

عالی بود کلاً
  • ‏@‏‏*‏‏@‏‏*‏
  • سلام‏!نظرات خوندم اما به نظرم داستان زندگی خودم،خودت‏(یه گزارش از یه زندگی فوق العاده ساده‏)یها رکسی بهترین سوژه داستان إ که جاش تو ادبیات داستانی ما خیلی خیلی خالی إ؛دل همه براش تنگ شده...
    داستان می تونه راجع به یه آدم باشه که قدرت ماورایی داره که در آدم ها یه خصلت خیلی خوب بذاره ، اما بعد میبینه که زنگی خیلی هم نمی تونه ایده آل باشه که همه یک خصلت خوب رو داشته باشند ، و لازمه که هم خصلت های خوب باشه و هم خصلت های بد . همون چیزی که دور و برمون رو میسازه
    داستان می تونه توی یک ساختمون با 6واحد آپارتمان باشه. داستان به زندگی هر کدوم از اون آدمهای توی اون ساختمان و گرفتاریشون می پردازه بدون اینکه نویسنده فاش کنه که این آدمها در یک خونه هستند. خواننده در اواسط کتاب (یا اواخرش) با خواندن داستانهای بعدی اینو بفهمه. شخصیتهای پیشنهادی:
    1-یک بنده خدایی میخواسته نویسنده بشه، ولی آخرش سر از مهندسی معدن در میاره . عاشق دختر همسایه بوده ولی با دخترخالش ازدواج می کنه
    2- یک پیرمرد که تنهاست،زنش مرده و بچه هاش خارجند، عیدها هم کسی به دیدنش نمی آد ولی در جوانی نماینده مجلس بوده و تحصیلات داشته و پولدار بوده ولی الان از بی کسی نمی دونه چه کنه
    3- یک دختر که دانشجوی پزشکیه آزاده و پول شهریشو نداره و از شهرستان اومده
    4-یک زن که شوهرش مرده و با چهارتا بچه کوچک و بزرگش زندگی می کنه
    5- یک زوج و دعواها و نهایتا طلاقشون
    6- کسی که مالک همه این واحدها است و اون وضعش از همه بهتره!
    بیا که ملک جنون مرز ِ بی‌کرانه‌ی ماست.

    عارفی را گفتند: زنده‌گی در چیست؟ گفت: مسیر پرواز پرنده‌ای تغییر کرد!
    سعادتمندی را گفتند: نده‌گی در چیست؟ گفت: مسیر پرواز پرنده‌ای تغییر کرد!
    شقاوت‌مندی را گفتند: نده‌گی در چیست؟ گفت: مسیر پرواز پرنده‌ای تغییر کرد!
    سلام
    چند عادت جالب... که می شه ازشون داستان کوتاه دراورد:
    1. یه آقایی که هر روز عادتش اینه که از خونه که میاد بیرون تا این که بیاد پایین، تمام کفش های همسایه های طبقه های پایینشون رو مرتب می کنه
    2. یه پیرمرد تنها و معروف به "باباریشو"!! هیچ کس ندید کسی بیاد خونش و همیشه در خونش رو با یه قفل بزرگ از تو می بست ...خیلی تنها...همه می گفتن اگه فوت کنه کسی نمی فهمه و تو خونه می پوسه...آخر توی داروخونه به عصاش تکیه داده بود و همون جوری سکته کرد (خود داستان بود و واقعی!!! ولی توصیفش چیز خوبی می شه)
    3. جمع کردن در نوشابه!
    4. عادت به غافلگیر کردن(لازم به ذکر: نه این که مردم رو سکته بده...مثلا این که تولد یکی رو غیر از تاریخ تولدش گرفتن!!)
    5. داستان کسی که دنبال موضوع داستان می گرده
    //دقیقا منظورتون رو نفهمیدم درباره ی موضوع!! همین طوری یه چیزایی نوشتم
    sallam agha reza e gol
    fim e game of thrones yejoorayi mozoosh hamine,mitooni azash elham begiri
    Dastane kasi ke zendegie mamoli dare
    dastane ye agha zade ke pedaresh masoli chizi bashe
    dastane ye adame faghir vali ba ezzat o ehteram
    dastane ye adam kocholoye por ghoror
    dastane ye adami ke to jang bozorg shode, to enfejar , to adamkoshi o jenayat
    dastane ye adame farhikhte va farhangi dar hadde ostad dasneshgah
    dastane ye hahavol ke zendegie ye adam ro az in ro be un ro mikone
    va dar nahayat tamame shakhsiaatha yeki hastand ke un tahavole bozorg zendegishu az in ro be un ro karde


    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی