RealHOOD

با یک پارچ شکلات ِ تلخ و یه فنجون آب ِ یخ

RealHOOD

با یک پارچ شکلات ِ تلخ و یه فنجون آب ِ یخ

alaki.cpp

شنبه, ۷ آبان ۱۳۹۰، ۱۰:۰۱ ب.ظ

در فکر بودم و داشتم runtime error هایم را می شماردم، همه یشان را، حتی آن هایی که خودم را در ایجادشان خیلی مقصر نمی دانستم، یا حتی آن هایی را که خود سیستم به تنهایی و فقط در حضور من جوبش را زده بود و یا حتی آن هایی را که ممکن بود در آینده به من مرتبط شوند. دوباره می شمارم، نکند که حتی یکی از آن ها جا مانده باشد... هنوز یک ربع از وقت امتحان باقی مانده، می شمارم و یادداشت می کنم تعدادشان را و دوباره می شمارم و با تعداد قبلی مقایسه می کنم و به علاوه ی همین خطایی می کنم که چند ثانیه پیش انجامش دادم و باز دوباره می شمارم... و باز خطایی دیگر...

از بلندگو اعلام می کنند: وقت تمام است، تا 5 دقیقه دیگر سیستم ها خاموش می شوند!

نگاهی به مانیتوری که جلویم است می اندازم، هنوز لاگ این هم نکرده.

یوز & پسورد را باید از چه کسی می گرفتم؟

نگاهی به برگه ی کوچکی که در مشتم است، می اندازم.

نام کاربری ... رمز عبور ...

و باز غم بسیار...

_

چشم هایم را می بندم.

باز می کنم.

فقط 5 دقیقه از شروع امتحان گذشته...

راضیم.


و نگاهی به چرک نویسی می کنم که همین چند دقیقه پیش از مسئول مسابقات گرفتم،

سیاه ِ سیاه است.

0+1 = 1

1+1 = 2

2+1 = 3

3+1 = 4

4+1 = 5
...

و خودکاری که در دست راستم(؟!) است...

و کاغذ مچاله ای در دست دیگرم.


_آخرش نفهمیدم که چپ دست ام یا راست دست.


*دیگر نمی خواهم هیچ خطایی را حتی برای یک بار بشمارم، می خواهم آن طور که دوست دارم و دوست دارد، از تک تک لحظاتم لذت ببرم.

می گذارم دیگران به جایم بشمارند... :چشمک ( برای سومین پست متوالی! :دی+چشمک) و سوت+سکوت


**باید چرک نویس دیگری از مسئول بگیرم.

نه نمی خواهد، این همه جا، در و دیوار را برای چه ساخته اند؟!


exit(0); // cerr e in omre geran mAye[ta che khoram seyfo che pusham shetA! ;D




  • ۹۰/۰۸/۰۷
  • 301 Moved Permanently

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی