حرفی بدون ح٫ بدون ر٫ بدون ف
می توان در خوابگاه ماند و پوسید٫ بدون اینکه حتی یک نفر متوجه شود.
مثل هزاران نفری که روزانه در این خوابگاه ها ...
[و بوی تعفن(؟!) شان فضای حقیقی و مجازیمان را پر می کرده٫ مثل بوی خودمان مثلا!] :پی
اگر حتی گربه ای را هر روز به پنجره های این اتاق های لعنتی ببندند٫ بعد از مدتی به آن ها وابسته می شوید و نبودش برایتان سخت می شود.
و آن موقع است که وقتی اینجا بودید دوست داشتید فقط اینجا نباشید و وقتی نبودید حس خوبی داشتید ولی بعد از اضافه شدن گربه ی موجود به سبد غذایی پنجره های این اتاق های لعنتی وقتی اینجا هستید دوست دارید فقط اینجا نباشید و وقتی اینجا نیستید دوست دارید اینجا باشید.
*دوباره در دور می افتید و خودتان هم نمی دانید که چه می خواهید و نخواهید دانست چه می خواستید.
این است یکی از خاصیت های بستن گربه های این خطه ی سبز و خاکستری به میله های پنجره های این اتاق های لعنتی... :سوت + بوی بارون
*و مثل همیشه کاریش نمی شه کرد چون آدمیم و مثل همیشه زخم را با زهر درمان کردن است و مثل همیشه...! :پی+درد
و مطمئن باش سال ها بعد٫ مریدان رساله ها در فواید بستن گربه ها به پنجره های این اتاق های لعنتی خواهند نوشت.
باور کن!
:سکوت
- ۹۰/۱۱/۱۳